دعوت به چالش
دعوت به چالش در زندگی کاری همه وجود داشته است و خواهد داشت.
برای هر کدام از ما
روزی، در سنی و به شکلی خاص اتفاق می افتد،
زندگی دعوتمان می کند به یک چالش
و از آن به بعد دیگر نمی توانیم آن آدم سابق باشیم …
آرامش خیال میرود، جایش را فشار و ترس و تقلا می گیرد …
انگار دستی با بی رحمی درون دنیایی ناشناخته پرتت می کند …
چالش هر کس بر طبق نقطه ضعف هایش شکل می گیرد
و مرحله به مرحله سخت تر می شود …
نبردی ست با درون و بیرونت …
یک روزهایی زخمی و خسته می شوی، شکوه می کنی
یک روزهایی اشتباه می کنی و شکست میخوری، بر می گردی سر خط
یک روزهایی هم غنیمت های بزرگ و کوچک بدست میاوری و جشن میگیری ..
مدت ها بعد
در غروبی ساکت
بر بلندای تپه ای می ایستی و پایین را تماشا می کنی؛
نقطه ای که نبردت از آنجا شروع شد،
مسیری که طی کردی و به این نقطه رسیدی …
با خودت می گویی: چه شیب تندی …!
از ظرفیت وجودی ات متحیر می شوی
و می فهمی
درست از همان روز که به چالش دعوت شدی، بزرگ شدی